«ابوسعید ابوالخیر» (یا کسی در سایه نام او!) قرنها پیش سروده است:
«گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بیمنی در یمنی ...»
شعر حسن آذری در تواردی خودآگاه ـ ناخودآگاه با این بیت از رباعی معروف سروده شده است.
رباعیسرا اثر خود را با تلمیح به «اویس قرنی» سر و سامان بخشیده و کار خود را با جناسها، قوافی درونی، تکرارها و تقابلها آراسته است. بنابراین، رباعی از عمق معنایی غنی گردیده و نیز از جذابیت آوایی برخوردار شده است.
حال آنکه حسن آذری در لحظه وقوع شعر متوقف مانده و به هیچ متن دیگری نقب نزده است. آذری همچنین متن خود را از هرگونه جذابیت آوایی و موسیقیایی (مگر تکرار ساده دور، دور...) بینیاز دیده است.
هر 2 شاعر به جان شعر دست یافتهاند و آن، اینهمانی بودن و نبودن معشوق است. اما یکی بر این جان شاعرانه لباس نظم پوشانده و با تمهید تلمیح به آن عمق بخشیده و دیگری به بیان سادة این جان شاعرانه بسنده کرده است؛ یکی شعر را با آرایههای لفظی انباشته و دیگری مضمون را بیآرایشِ لفظ بر کاغذ ریخته است.
سرایش کدام یک از این 2 شعر آسانتر است؟ هیچ کدام! اما سرایش سنتی دشوارتر است چون صورت و برونه زبان شاعرانه هم در آن ضروری است.
و تأثیر کدام بیشتر است؟ این را شما پاسخ بدهید!
* «پردهها را کشیدی»، حسن آذری، فصل پنجم، 1395، صفحه 23.
نظر شما